سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدای بیامرزد کسی را که . . . برای خوب فهمیدن و استواری بیاموزد [امام علی علیه السلام]
مدیریت امور فرهنگی پودمان 4
 
»» خلاصه هدفگذاری در برنامه ریزی و انواع آن

هدف گذاری

     اولین مسئله مهم در برنامه ریزی تعیین هدف است که رکن اصلی برنامه ریزی است اهداف دقیقاً مشخص
 می کنند که سازمان به کجا می خواهد برود و چه چیزی را باید به دست آورد.

ویژگی های هدف: 1) عالی بودن هدف 2) واقع بینانه و قابل حصول بودن 3) صراحت و روشنی می باشد.

اهداف برنامه ریزی چیست؟

     مهمترین عامل، در کسب هر موفقیتی، تدوین و مشخص کردن دقیق اهداف می باشد. هدفگذاری مهمترین عامل حرکت و خلق آینده است. یکی از موانع بسیار مهم موفقیت و کامیابی ، ناتوانی افراد و سازمانها در تدوین اهداف می باشد. یکی از مهارتهایی که مدیران و کارکنان باید در خود تقویت نمایند ، مهارت هدف گذاری است.

همچنین از اهداف دیگر برنامه ریزی به شرح ذیل می توان نام برد:

1.       افزایش احتمال رسیدن به هدف از طریق تنظیم فعالیتها

2.       افزایش منفعت اقتصادی از طریق به مقرون به صرفه ساختن عملیات

3.      متمرکز شدن بر طریق دستیابی به مقاصد واهداف

4.      مهیا ساختن ابزاری برای کنترل 

فرایند هدف گذاری:

اهداف از مأموریتها و چشم اندازها نشأت می گیرند و بستگی به جواب سه سئوال ذیل دارد:
در حال حاضر ،کجا هستیم ؟
به کجا می خواهیم برویم ؟
برای رسیدن به هدف چه باید بکنیم؟
برای هدفگذاری اطلاع ازمأموریت ها چشم انداز و وظایف سازمانها لازم و ضروری است . اهداف باید در تحقق مأموریت و وظایف سازمانی باشد .

وقتی که اهداف مشخص شدند برای چگونگی رسیدن به اهداف باید طرح ها و برنامه هایی تدوین گردیده ولیست کلیه فعالیتهایی که منجر به تحقق اهداف می شوند را مشخص نمود و پس از اجرای برنامه ها و فعالیتها باید نتایج و دستاوردها با اهداف مقایسه شوند تا اصلاحات لازم در اهداف ، برنامه ها و فعالیت ها به عمل آید.

ویژگی ‌های هدف گذاری خوب:

هدف باید روشن، واضح و مشخص باشد.
هدف باید واقع بینانه باشد.
هدف باید مکتوب، مدون و روی کاغذآورده شود.
هدف باید کمی و قابل اندازه گیری باشد.
هدف باید مقید به زمان باشد.
هدف باید قابلیت اجرا و دست یافتنی باشد.
هدف باید برای تمام اعضاء قابل فهم و قابل قبول باشد.
هدف بایدمورد تائید باشد.
هدف باید متناسب با منابع و امکانات تدوین گردد.

محاسن و مزایای هدف گذاری :
هدف گذاری؛امکان اندازه گیری پیشرفت و بهبود را فراهم می‌نماید.
هدف گذاری؛انگیزه و روحیه تلاش را بهبود می‌بخشد.
هدف گذاری؛ باعث ایجاد هماهنگی و وحدت می‌گردد.
هدف گذاری؛ شرط لازم برنامه ریزی است ، برنامه بدون هدف بی معنی است.
هدف گذاری؛ انحراف در عملکرد ها و برنامه ها را مشخص می‌کند.
هدف گذاری؛ میزان کارایی و اثر بخشی سازمان را معین می‌کند.
 

رابطه بین هدف و انگیزه:

رفتار آدمی تحت تاثیر اهداف و انگیزه ها هستند . اهداف و انگیزه به عنوان نیازهای بیرونی و درونی به همدیگر اثر متقابل داشته و رفتار آدمی را مشخص میکند .

 

رابطه بین هدف و برنامه ریزی:

بین هدف گذاری و برنامه ریزی ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. هدف گذاری جزء لاینفک برنامه ریزی است و برنامه ریزی فرایندی است که چگونگی حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب ( هدف ) را مشخص می‌نماید. برنامه ریزی خود هدف نیست بلکه وسیله و ابزاری برای تحق اهداف است . برای موفقیت و بهبود فردی و سازمانی ، هدف گذاری خوب شرط لازم و برنامه ریزی مناسب شرط کافی است .

 

رابطه بین هدف و ارزیابی عملکرد:

نظارت و ارزیابیهای زیادی در سازمانها و واحدها انجام می‌شود که اگر معطوف به هدف نباشد اتلاف منابع خواهد بود.  بدون هدف گذاری ارزیابی مقدور نیست، زیرا هدف ارزیابی میزان تحقق اهداف است اگر اهداف معین و مشخص نباشند ارزیابی امکان پذیر نخواهد بود. ارزیابی عملکرد فرایندی است که نتایج را با اهداف مورد مقایسه قرار داده و فاصله را معین می‌کند.

شاخص ها و معیارهای ارزیابی عملکرد باید براساس اهداف پیش بینی شده تدوین گردند.

بنابراین هدفگذاری عبارت است از تجزیه مأموریتها واهداف بلند مدت در قالب اهداف کمی وکیفی کوتاه مدت

1-    سادگی و دقت

ویژگیهای هدفگذاری:                   2- اجتناب از پرداختن به مسائل جزئی و پراکنده

2-    تضمین حصول اهداف                    

انواع هدف گذاری:

به صورت کلی سه دسته هدف در نظر می­گیریم:

 1- اهداف بلند مدت 2- اهداف میان مدت 3- اهداف کوتاه مدت

1- اهداف بلند مدت: در ابتدا اهداف نهایی و با بازه زمانی بیشتر را مشخص می­کنیم. هدف بلند مدت متداول عبارتند از: سودآوری، بهره‏وری، جایگاه رقابتی، پرورش و تربیت کارکنان، روابط کارکنان، رهبری فناوری و مسوولیت عمومی. اینها، یا هر هدف بلندمدت دیگری، باید انعطاف‏پذیر، قابل سنجش در طول زمان، برانگیزاننده، مناسب و قابل‌فهم باشند.

2- اهداف میان مدت:برای رسیدن به اهداف نهایی در مسیری گام بر می­ داریم که می­ توانیم برای آن گذر گاههایی متصور شویم؛ طبیعی است این گذرگاهها را در راستای رسیدن به هدف انتخاب می­ کنیم! برای مثال اگر قصد سفر از بروجن به مشهد را داشته باشیم ارومیه را گذرگاه انتخاب نمی­ کنیم! شرط رسیدن به اهداف نهایی گذراندن اهداف میان مدت با موفقیت می­ باشد.

3- اهداف کوتاه مدت:بازه­ی زمانی در اهداف کوتاه مدت نسبت به میان مدت کمتر می­ باشد و همه­ ی ویژگی­های اهداف میان مدت را در بر می­گیرد.

ویژگیهای مأموریتهاواهداف بلند مدت:

1.             مأموریت باید بطورواضح و روشن بیان شود.

2.             باید جالب باشد که در مدیران وکارکنان ایجاد تعهد وعلاقه نمائید.

3.             تدوین مأموریتها راه حل و شقوق بدیل در آن باید مبتنی بر بکارگیری خلاقیت و نوآوری باشد

4.             مأموریتها به منزله منشأ تدوین اصول کلی وضوابط اصلی سازمان مد نظر قرار گیرند   

 

اهداف کوتاه مدت:

اهداف کوتاه مدت هر سازمان بر مبنای مأموریتها واهداف بلند مدت آن تدوین میشوند. منظورازهدفگذاری عبارت است از بیان نتایج مورد انتظار در قالب کارهای مشخص وقابل اندازه گیری در محدوده زمانی معین وبا صرف هزینه معین. بنابراین هدف کوتاه مدت باید تعیین کننده موارد ذیل باشد:

1-   نتیجه مورد انتظار(به گونه ای که قابل اندازه گیری باشد)  

2-   نحوه انجام کار

3-   محدوده زمانی انجام کار

4-   هزینه و بودجه مورد نیاز برای انجام کار (برحسب پول یا کالامورد نیازیا هردو)  نتایج مورد انتقاد باید ازحیث کمیت وکیفیت مشخص باشند.

 

نحوه تعیین اهداف کوتاه مدت:

معمولا تعیین اهداف کوتاه مدت با توجه به اهداف بلند مدت و مأموریت سازمان از طریق زیر انجام میگیرد:

ابتدا باید اطلاعاتی در نورد وضعیت موجود و وضعیت مطلوب جمع‌آوری گردد که این اطلاعات با پیمایش در زمینه های ذیل تهیه می‌شوند:

 1ـ  پیمایش در مورد وضعیت تولید کالا و خدمات (حالت موجود) 

 2ـ پیمایش برای توسعه و بهبود  (حالت مطلوب)

 

منابع و مآخذ:

-        منبع : مقاله " اهمیت و ضرورت هدف گذاری" -برگرفته  از وبلاگ  http://jalilkhani.blogfa.com

-          eeelham.blogfa.com/post/24

 

-          doaei.profcms.um.ac.ir/imagesm/338/stories/slides/mabani.../1.pptx.

 

تهیه کنندگان: نسرین ابراهیمی صغری عباسی نژاد- شیرین کیهان فرد



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عاطفه حسین پور
»» عنوان خلاصه مطالب

 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عاطفه حسین پور
»» خلاصه برنامه ریزی آموزشی و تفاوت آن با برنامه ریزی فرهنگی

 

فصل اول

برنامه ریزی آموزشی

تعاریفی از  برنامه ریزی آموزشی

·        از برنامه ریزی آموزشی تعاریف متفاوتی ارائه شده است. بعضی از برنامه ریزان معتقدند که فرایند برنامه ریزی بعد از تعیین هدفها و سیاستهای کلی نظام آموزشی آغاز می شود. چنانکه (Edgar Faure  ) و همکارانش وظایف و ماموریت فعالیتهای آ.پ را در سه مرحله تعیین کردند:

1-     سیاستگذاری های آپ    2- تعیین راهبردهای آپ    3- برنامه ریزی آپ

به موجب این توصیف تعیین هدفها و اولویتهای آ.پ در مراحل سیاستگذاری و انتخاب راهبردهای آ.پ مشخص می شود و کار برنامه ریز در حقیقت تدابیر و طرحهایی جهت رسیدن به هدفهایی است که قبلا مشخص شده اند اما بعضی دیگر از صاحبنظران برنامه ریزی آموزشی اعتقاد دارند که هدف راهنمای برنامه است و آنرا هدایت می کند به عبارتی دیگر هدف گیری جزء ارکان برنامه ریزی محسوب می شود چنانچه لکت (Leonard Lecth) در تعریفی جامع و کاملتر از برنامه ریزی آموزشی معتقد است برنامه ریزی آموزشی فراگردی است جهت تعیین کردن هدفهای مناسب ، تشخیص مسائل ، نیازها وامکانات و محدودیتهایی که برای رسیدن به آن هدفها وجود دارد.یا احتمالا وجود خواهند داشت و تنظیم کردن فعالیتها وبرنامه هایی که جهت رسیدن به هدفها لازم است.

·       برنامه ریزی آموزشی فرایندی است هر موقع یک فعالیت آموزشی طرح ریزی می شود طی می گردد حتی موقعی که از کارشناسان خواسته می شود یک سخنرانی کوتاه یا سمینار یا کارگاه ارائه دهند بعضی از اشکال برنامه ریزی را انجام می دهند. آنها دلیل اینکه چه کار می خواهند انجام دهند و فراگیران چه چیزی را باید بدست آورند را روشن می کنند و حتی زمان و مکان موردنظر را مشخص می کنند.

فواید برنامه ریزی آموزشی

از جمله فواید برنامه ریزی آموزشی می توان به موارد زیر اشاره نمود :

1)داشتن طرح و برنامه در دستگاههای آموزش و پرورش سبب می شود که فعالیتهای تکرار و کم ثمر و یا بی ثمرکاهش یابد و در نتیجه به زمان و هزینه ی کمتر اهداف هر برنامه سریعتر و صحیح تر کاهش یابد.

2) برنامه ریزی در سازمانهای آموزش و پرورش سبب می شود که هر یک از عملیات های مورد نیاز در سازمان پیش بینی گردد و بر اهداف سازمان متمرکز شود.

3)برنامه آموزشی سبب خواهد شد که از استعدادها و مهارتهای افراد و از منابع متعدد فیزیکی و مالی به بهترین شیوه استفاده گردد و از این طریق ضایعات انسانی و خسارتهای مالی به حداقل برشد و تحقق اهداف آموزشی در سطح ملی ، منطقه ای و مدارس ممکن گردد.

4) برنامه ریزی آموزشی به افراد مختلف و به ویژه مدیران جهت می دهد و تلاشهای آنان را بر اهداف سازمان متمرکز می سازد و هماهنگی و همکاری جنبی بیشتری ایجاد می گردد و نهایتا تحقق هدفهای سازمانی به شکل مناسبتری صورت می پذیرد.

5)با توجه به اینکه تحقیقات مختلف نشان داده اند که بین آموزش و پرورش و توسعه اقتصادی همبستگی مثبت وجود دارد. سرمایه گذاری در آموزش و پرورش و تهیه و اجرای طرحهای مختلف عامل موثری در توازن و تعادل بین نیروهای انسانی تربیت شده و نیاز بخشهای مختلف صنعتی ، کشاورزی و خدماتی بوده و موجبی برای جلوگیری از بیکاریو ضایعات مالی ، انسانی و اختلالات رفتاری به شمار می آید

روند تهیه برنامه آموزشی

تهیه برنامه آموزشی طی 2 مرحله صورت می گیرد:

1-    مرحله فعالیتهای پیش از تدوین برنامه                  2- مرحله فعالیتهای تدوین برنامه

الف: مرحله فعالیتهای پیش از تدوین برنامه

در این مرحله برنامه ریزان اطلاعات و داده های لازم را گردآوری و بر اساس اطلاعات بدست آمده نقاط قوت و ضعف نظام آموزشی موجود را تشخیص می دهند. در این مرحله بهنگام گردآوری اطلاعات برنامه ریزان درباره ابعاد مختلف نظام آموزشی آگاهیهای لازم را کسب می نمایند.

ب: مرحله فعالیتهای تدوین برنامه

پس از آنکه برنامه ریزان آموزشی به کمک آمار و اطلاعات و استفاده از شاخص ها و معیارهای ارزشیابی تصویر روشنی از وضع موجود نظام آموزش و پرورش ترسیم کردند باید برای تهیه برنامه توسعه و گذر از وضع موجود و رسیدن به وضع مطلوب فعالیتهای تدوین برنامه را آغاز کنند.

فعالیتهای تدوین برنامه فرایندی پیچیده و طولانی و شامل مراحل مختلفی می باشند .که مهمترین این مراحل به شرح ذیل می باشند:

1-              انتخاب اهداف 2- انتخاب خط مشی ها 3 - سیاست های آموزشی 4- تشخیص نیازهاوتعیین اولویتها 5-تهیه برنامه عمل 6- اجرا، نظارت ، ارزیابی و تعدیل برنامه   

    انواع برنامه ریزی آموزشی از نظر دامنه زمان

برنامه ها را بر مبنای دامنه نیز به سه دسته طبقه بندی می کنند به عبارتی از این لحاظ سه نوع برنامه قابل تشخیص است. برنامه های کوتاه مدت، برنامه های میان مدت، برنامه های دراز مدت

برنامه های کوتاه مدت: این گونه برنامه ها معمولا برای زمان کوتاهی از 6 ماه تا حداکثر 5 سال طراحی می شود. برنامه ریزی کوتاه مدت را برای هدایت عملیات جاری برنامه ریزی می کنند.

برنامه های میان مدت: این برنامه ها معمولا جهت 5 الی 10 سال طرح ریزی می شوندو برای تداوم و استمرار عملیات برنامه ها کاربری دارند.

برنامه های دراز مدت: معمولا آینده ای از 10 الی 25 سال بیشتر را در بر می گیرد. این برنامه ها در صدد رشد و توسعه فعالیت سازمان و بقای آن هستند.

بنابر گزارش یونسکو در سال 1970 میلادی حدود 65 درصد کشورها دارای برنامه ریزی آموزشی 5 ساله بوده اند ولی در سایر کشورها این میزان متفاوت بوده است بطوریکه از 2 الی 20 سال دامنه داشته است.

انواع برنامه ریزی آموزشی از نظر دامنه عمل:

برنامه ریزی از نظر دامنه عمل می توان در سطوح گوناگونی از جمله سطح موسسه ای، خُرد، میانه و کلان اقدام به برنامه ریزی نمود. از دیدگاه کارشناسان سازمان علمی و فرهنگی یونسکو در برنامه ریزی موسسه ای یک دبستان یا دبیرستان و یا دانشکده واحد برنامه ریزی را تشکیل می دهد و در برنامه ریزی می تواند آموزش و پرورش در یک منطقه، چند بخش یا چند روستا باشد. در برنامه ریزی میانه حوزه برنامه ریزی می تواند آموزش و پرورش در سطح استان را شامل شود. و نهایتأ در برنامه ریزی کلان قلمرو برنامه ریزی می تواند در سطح کشور باشد.

فصل دوم

برنامه ریزی فرهنگی

1-    تلاش آگاهانه برای تغییر نگرش ها، اعتقادات، آداب و رسوم، ارزش ها و هنجارهای نسبتأ پایدار و بادوام جامعه، مطابق خواست و الگوی ذهنی برنامه ریز.

2-    مداخلات هدفمند و آگاهانه انسانی در سیر حوادث و فرآیندهاست که نتیجه آن ممکن است موفقیت آمیز باشد یا نباشد یا کم و بیش موفقیت آمیز باشد و یا اصلأ موفقیت آمیز نباشد.

انواع یا گونه های مختلف برنامه ریزی فرهنگی

1)برنامه ریزی آرمان گرایانه:

 از لحاظ روش شناختی، این نوع برنامه ریزی اهداف بزرگ و بلند مدت را مورد توجه قرار می دهد و به لحاظ برخورد اجتماعی - سیاسی، تکنوکراتیک است به طوری که تمرکز شدید قدرت را مد نظر قرار می دهد.

2)برنامه ریزی واقع بینانه:

فرض اصلی این برنامه ریزی بر این واقعیت مبتنی است که تنوع بی پایانی از نیازها در برابر محدودیت  وسایل قرار دارد. الگوی روش شناسی این نوع برنامه ریزی از به کار گرفتن حداکثر بازدهی از منابع محدود ناشی می شود. برخورد سیاسی – اجتماعی این نوع برنامه ریزی، مبتنی بر تجربه است و بر اساس شبکه ها  و ساخت های موجود که دردسترس هستند، شکل می گیرد.

3)  برنامه ریزی راهبردی (استراتژیک) :

مشخص کردن حدود و نحوه ی دخالت بخش های عمومی در برنامه ریزی، فرض اصلی این نوع برنامه ریزی است و به مدیریتی بستگی دارد که برنامه را طراحی می کند . میدان عمل این برنامه ریزی گزینشی است . در برنامه ریزی استراتژیک ، انتخاب ها براساس مطالعه و بررسی است، برخورد سیاسی اجتماعی این نوع برنامه ریزی معطوف به قدرت است.

4) برنامه ریزی توسعه گرا (دموکراتیک) :

این نوع برنامه ریزی نیازهای اصلی مردم را مورد توجه قرار می دهد و با مطالعه و شناخت نیازهای مردم، برنامه مورد نظر به لحاظ قدرت، شیوه ی تحقق اهداف، ابزار و وسایل مورد نیاز، به داوری افکار عمومی نهاده می شود. برخورد سیاسی – اجتماعی این روش براساس مشاوره و سازگاری جمعی است.

انواع برنامه ریزی فرهنگی بر اساس میزان فراگیری و پیوستگی

برنامه ریزی گسسته : به نوعی خاص از برنامه ریزی فرهنگی اطلاق می شود که حاصل تلاش برنامه ریزان  در هر حوزه به طور مستقل و جداگانه است لذا بین بخش های مختلف، هیچ نوع ارتباط و همبستگی ارگانیکی(اندام واری) به چشم نمی خورد.

برنامه ریز پیوسته: برنامه ریز با مد نظر قرار دادن الگویی کلی و نظمی اندام واره ، نسبت به برنامه ریزی مبادرت می کند که در نتیجه، حاصل کار، مجموعه ای همبسته از سلسله ی معضل بندی شده تصمیمات و اقدامات خواهد بود.

مدل های برنامه ریزی فرهنگی


دیدگاه متداول برنامه ریزی، دیدگاه خردگرا یا تأملی است : این دیدگاه متکی بر نظرات کارشناسی و تخصصی برای وضعیت بهینه و راه های رسیدن به آن، با لحاظ منافع و عقاید است از میان گزینه های عملی موجود، یکی را بر اساس عقل برمی گزینیم و بدان عمل کنیم. از این دیدگاه هنوز در هنوز در برنامه ریزی استفاده می شود.


دیدگاه برنامه ریزی هماهنگ ساز است : این دیدگاه نیز رویکردی ارتباطی دارد و برنامه ریزی را فعالیتیبرای ایجاد هماهنگی می داند. با این تفاوت که هماهنگی میان سازمانن ها مطرح است نه میان افراد؛ چرا که سازمان ها ، واحدهای ناهمگون و متشکل از اجزای متنوع اند. این هماهنگی از طریق طراحی چارچوب های تشکیلاتی و شیوه های اجرایی امکان پذیر می شود.

مراحل برنامه ریزی فرهنگی

موفقیت در برنامه ریزی فرهنگی، مستلزم مراحلی است که در پی به آن اشاره می شود:

1)تجزیه و تحلیل گذشته ی پدیده فرهنگی (پدیده ای که می خواهیم برای آن برنامه را طراحی کنیم)

2) طراحی ، تدوین و ترسیم دقیق اهداف فرهنگی.

3)بررسی علمی نیازها و نگرش های اجتماعی فرهنگی گروه مخاطب و شناسایی مناسبات حاکم بر آنها به منظور دستیابی به اولویت نیازها.

4)شناسایی قابلیت ها، امکانات و توانمندی های ممکن در ابعاد نرم افزاری و سخت افزاری.

5)شناسایی موانع، مشکلات و محدودیت ها جهت اجرای برنامه درابعاد نرم افزاری و سخت افزاری .

6)طراحی برنامه ها با توجه به اهداف ، سنجش نیازها، قابلیت ها، و محدودیت ها.

7)ابلاغ برنامه به مجریان.

8) نظارت، ارزشیابی، رفع موانع احتمالی و درصورت نیاز تجدیدنظر در برنامه و طراحی برنامه عملیاتی.

نتیجه گیری و مقایسه تفاوت برنامه ریزی آموزشی و برنامه ریزی فرهنگی

در تفاوت کلی برنامه ریزی آموزشی تلاش آگاهانه برنامه ریزان در جهت تغییر و تحولات مطلوب و ارتقاء در سطح نظام آموزشی کشور است این نظام تعلیم و تربیت و مواد و مباحث علمی و درسی را در نظام آموزش و پرورش را تشکیل می دهد.

برنامه ریزی فرهنگی تلاش و تغییر و تحول مطلوب برنامه ریزان در مسائل اعتقادی، ارزشها، هنجارها، باورها، نگرش ها و آداب و رسومی است که مجموع این عوامل فرهنگ جامعه ای را شکل می دهد.

در نتیجه این دو نظام آموزشی و فرهنگی لازم و ملزوم یکدیگرند و نمی توان آن دو را از هم تفکیک کرد. برنامه ریزی آموزشی برای غنای فرهنگی و اعتلای کیفیت زندگی لازم و امری حیاتی در رشد و تداوم و توسعه کشور است و در واقع هردو همدیگر را تکامل می بخشند.

منابع:

n اینترنت- ویکی پدیا:

1-    برنامه ریزی آموزشی- نویسنده: سید قربان حسینی

2-     آشنایی با برنامه ریزی فرهنگی- مولف: محمد سهیلی.

 

3-    www.ensani.ir

 

 

تهیه کنندگان: زهرا  ارفع   و  زهره  قربانی



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عاطفه حسین پور
»» برنامه ریزی آموزشی و تفاوت آن با برنامه ریزی فرهنگی

 

فصل اول

برنامه ریزی آموزشی

تعاریفی از  برنامه ریزی آموزشی

·        از برنامه ریزی آموزشی تعاریف متفاوتی ارائه شده است. بعضی از برنامه ریزان معتقدند که فرایند برنامه ریزی بعد از تعیین هدفها و سیاستهای کلی نظام آموزشی آغاز می شود. چنانکه (Edgar Faure    ) و همکارانش وظایف و ماموریت فعالیتهای آ.پ را در سه مرحله تعیین کردند:

1-     سیاستگذاری های آپ    2- تعیین راهبردهای آپ    3- برنامه ریزی آپ

به موجب این توصیف تعیین هدفها و اولویتهای آ.پ در مراحل سیاستگذاری و انتخاب راهبردهای آ.پ مشخص می شود و کار برنامه ریز در حقیقت تدابیر و طرحهایی جهت رسیدن به هدفهایی است که قبلا مشخص شده اند اما بعضی دیگر از صاحبنظران برنامه ریزی آموزشی اعتقاد دارند که هدف راهنمای برنامه است و آنرا هدایت می کند به عبارتی دیگر هدف گیری جزء ارکان برنامه ریزی محسوب می شود چنانچه لکت (Leonard Lecth   ) در تعریفی جامع و کاملتر از برنامه ریزی آموزشی معتقد است برنامه ریزی آموزشی فراگردی است جهت تعیین کردن هدفهای مناسب ، تشخیص مسائل ، نیازها وامکانات و محدودیتهایی که برای رسیدن به آن هدفها وجود دارد.یا احتمالا وجود خواهند داشت و تنظیم کردن فعالیتها وبرنامه هایی که جهت رسیدن به هدفها لازم است.

·       برنامه ریزی آموزشی فرایندی است هر موقع یک فعالیت آموزشی طرح ریزی می شود طی می گردد حتی موقعی که از کارشناسان خواسته می شود یک سخنرانی کوتاه یا سمینار یا کارگاه ارائه دهند بعضی از اشکال برنامه ریزی را انجام می دهند. آنها دلیل اینکه چه کار می خواهند انجام دهند و فراگیران چه چیزی را باید بدست آورند را روشن می کنند و حتی زمان و مکان موردنظر را مشخص می کنند.

·       برنامه ریزی آموزشی برای غنای فرهنگی و اعتلای کیفیت زندگی لازم است بقاء رشد و کمال انسانی و اجتماعی به آموزش و پرورش و برنامه ریزی آموزشی آن متکی و امری حیاتی است. از طرفی برنامه ریزی متضمن داشتن هدف، بسیج نیروها، هماهنگی و افزایش بازدهی و سرمایه بوده و نداشتن آن موجب نابسامانی و از هم گسیختگی امور و اتلاف نیروی کار، بودجه و زمان خواهد بود. از اینرو است که برنامه ریزی آموزشی اهمیت مضاعف و امری حیاتی را در رشد و تداوم و توسعه د ارد.

 

فواید برنامه ریزی آموزشی

از جمله فواید برنامه ریزی آموزشی می توان به موارد زیر اشاره نمود :

1)داشتن طرح و برنامه در دستگاههای آموزش و پرورش سبب می شود که فعالیتهای تکرار و کم ثمر و یا بی ثمرکاهش یابد و در نتیجه به زمان و هزینه ی کمتر اهداف هر برنامه سریعتر و صحیح تر کاهش یابد.

2) برنامه ریزی در سازمانهای آموزش و پرورش سبب می شود که هر یک از عملیات های مورد نیاز در سازمان پیش بینی گردد و بر اهداف سازمان متمرکز شود.

3)برنامه آموزشی سبب خواهد شد که از استعدادها و مهارتهای افراد و از منابع متعدد فیزیکی و مالی به بهترین شیوه استفاده گردد و از این طریق ضایعات انسانی و خسارتهای مالی به حداقل برشد و تحقق اهداف آموزشی در سطح ملی ، منطقه ای و مدارس ممکن گردد.

4) برنامه ریزی آموزشی به افراد مختلف و به ویژه مدیران جهت می دهد و تلاشهای آنان را بر اهداف سازمان متمرکز می سازد و هماهنگی و همکاری جنبی بیشتری ایجاد می گردد و نهایتا تحقق هدفهای سازمانی به شکل مناسبتری صورت می پذیرد.

5)با توجه به اینکه تحقیقات مختلف نشان داده اند که بین آموزش و پرورش و توسعه اقتصادی همبستگی مثبت وجود دارد. سرمایه گذاری در آموزش و پرورش و تهیه و اجرای طرحهای مختلف عامل موثری در توازن و تعادل بین نیروهای انسانی تربیت شده و نیاز بخشهای مختلف صنعتی ، کشاورزی و خدماتی بوده و موجبی برای جلوگیری از بیکاریو ضایعات مالی ، انسانی و اختلالات رفتاری به شمار می آید

 

روند تهیه برنامه آموزشی

تهیه برنامه آموزشی طی 2 مرحله صورت می گیرد:

1-    مرحله فعالیتهای پیش از تدوین برنامه                  2- مرحله فعالیتهای تدوین برنامه

الف: مرحله فعالیتهای پیش از تدوین برنامه

در این مرحله برنامه ریزان اطلاعات و داده های لازم را گردآوری و بر اساس اطلاعات بدست آمده نقاط قوت و ضعف نظام آموزشی موجود را تشخیص می دهند. در این مرحله بهنگام گردآوری اطلاعات برنامه ریزان درباره ابعاد مختلف نظام آموزشی آگاهیهای لازم را کسب می نمایند.

ب: مرحله فعالیتهای تدوین برنامه

پس از آنکه برنامه ریزان آموزشی به کمک آمار و اطلاعات و استفاده از شاخص ها و معیارهای ارزشیابی تصویر روشنی از وضع موجود نظام آموزش و پرورش ترسیم کردند باید برای تهیه برنامه توسعه و گذر از وضع موجود و رسیدن به وضع مطلوب فعالیتهای تدوین برنامه را آغاز کنند.

فعالیتهای تدوین برنامه فرایندی پیچیده و طولانی و شامل مراحل مختلفی می باشند .که مهمترین این مراحل به شرح ذیل می باشند:

1- انتخاب اهداف: از دو اهداف کیفی و اهداف کمی تشکیل می شود. اهداف کیفی اهداف متأثر از جهان بینی حاکم بر جامعه است وصول به آن به مثابه آرمان های جامعه می باشد. مثال: افزایش مشارکت مردم در توسعه آموزش در کلیه ی سطوح آموزشی.

اهداف کمی هدفهایی که در مدت زمان معینی قابل تحقق می باشد. مثال: تعداد دانشجویان کارشناسی و بالاتر 103300 نفر در سال 1372 به 1239000 نفر در سال 1377 افزایش یابد.

2- انتخاب خط مشی ها: پس از روشن شدن اهداف کیفی و کمی برنامه های باید خط مشی آموزشی را نیز مشخص نمود. معمولأ خط مشی ها خطوط اصلی حرکت بسوی اهداف موردنظر را تعیین می کند و مقایسه و انتخاب یک مسیرهایی که وصول به اهداف موردنظر را میسر می سازد.

3 -  سیاست های آموزشی: برخی از مولفان کتب برنامه ریزی بجای اهداف آرمانی یا کیفی از سیاست های آموزشی سخن به میان می آورند و معتقدند سیاست های آموزشی عباراتی کلی هستند که از تفسیر آنها اهداف آموزشی بدست می آید و نهایتأ در فرایند برنامه ریزی سیستم های آموزشی به هدفهای مشخصی تبدیل می شوند. مثال: همگانی کردن آموزش و پرورش یک سیاست کلی است که از تفسیر آن می توان اهداف آموزشی را استنباط نمود.

4-  تشخیص نیازها و تعیین اولویتها: برنامه های آموزشی مختلف تحت تأثیر عوامل مختلف از جمله نیازها قرار می گیرد. مثال: در دست داشتن امکانات و منابع گوناگونی از جمله منابع مادی و انسانی..

5-  تهیه برنامه عمل: برنامه عمل یا اجرایی در واقع نقشه و طرح دقیق اقدامات و عملیاتی است که باید در آینده صورت گیرد.

6-  اجرا، نظارت ، ارزیابی و تعدیل برنامه:جهت تعیین حدود موفقیت برنامه ها باید میزان پیشرفت آنها مورد ارزیابی قرار گیرد.

 

انواع برنامه ریزی آموزشی از نظر دامنه زمان

برنامه ها را بر مبنای دامنه نیز به سه دسته طبقه بندی می کنند به عبارتی از این لحاظ سه نوع برنامه قابل تشخیص است. برنامه های کوتاه مدت، برنامه های میان مدت، برنامه های دراز مدت

برنامه های کوتاه مدت: این گونه برنامه ها معمولا برای زمان کوتاهی از 6 ماه تا حداکثر 5 سال طراحی می شود. برنامه ریزی کوتاه مدت را برای هدایت عملیات جاری برنامه ریزی می کنند.

برنامه های میان مدت: این برنامه ها معمولا جهت 5 الی 10 سال طرح ریزی می شوندو برای تداوم و استمرار عملیات برنامه ها کاربری دارند.

برنامه های دراز مدت: معمولا آینده ای از 10 الی 25 سال بیشتر را در بر می گیرد. این برنامه ها در صدد رشد و توسعه فعالیت سازمان و بقای آن هستند.

بنابر گزارش یونسکو در سال 1970 میلادی حدود 65 درصد کشورها دارای برنامه ریزی آموزشی 5 ساله بوده اند ولی در سایر کشورها این میزان متفاوت بوده است بطوریکه از 2 الی 20 سال دامنه داشته است.

انواع برنامه ریزی آموزشی از نظر دامنه عمل:

برنامه ریزی از نظر دامنه عمل می توان در سطوح گوناگونی از جمله سطح موسسه ای، خُرد، میانه و کلان اقدام به برنامه ریزی نمود. از دیدگاه کارشناسان سازمان علمی و فرهنگی یونسکو در برنامه ریزی موسسه ای یک دبستان یا دبیرستان و یا دانشکده واحد برنامه ریزی را تشکیل می دهد و در برنامه ریزی می تواند آموزش و پرورش در یک منطقه، چند بخش یا چند روستا باشد. در برنامه ریزی میانه حوزه برنامه ریزی می تواند آموزش و پرورش در سطح استان را شامل شود. و نهایتأ در برنامه ریزی کلان قلمرو برنامه ریزی می تواند در سطح کشور باشد.

 

 

فصل دوم

برنامه ریزی فرهنگی

آشنایی با فرهنگ

   انسان به صورت جمعی زندگی می کند؛ زیرا نیازها، بهره ها، برخورداری ها، کارها و فعالیت هایش ماهیتی اجتماعی دارد.رفع نیازهای آدمیان جز با تقسیم کار، فعالیت و بهره ها به صورت مجموعه ای از سنت ها وقوانین میسر نیست. از طرف دیگر اندیشه ها،ایده ها و خلق و خوی هایی بر عموم مردم حکومت می کند که به آن ها وحدت و یگانگی می بخشد. نیازهای مشترک اجتماعی و روابط ویژه انسانی ، افراد را به یکدیگر پیوند میدهد و به زندگی آن ها وحدت می بخشد.

افراد جامعه در حکم مسافران یک اتومبیل ،هواپیما، قطار و یا کشتی اند که به سوی مقصدی واحد حرکت می کنند. این افراد یا همه با هم به منزل می رسند، و یا همگی دچار خطر می شوند و یا همه از رفتن باز می مانند و در نهایت سرنوشت یکسانی پیدا می کنند.

 به بیان شهید مطهری ، جامعه، مرکب حقیقی است از نوع مرکبات طبیعی؛ ولی ترکیب روح ها، اندیشه ها، عاطفه ها، خواستها، اراده ها و بالاخره ترکیبی فرهنگی است؛ نه ترکیب تن ها و اندام ها. مفهوم فرهنگ که در انسان شناسی و جامعه شناسی به کار می رود ، شامل مفاهیمی از قبیل نقش ها، مدل ها، ارزش ها و نمادهاست و با استفاده از آن می توان به سطح جامعه شناسی واقعیت کلان اجتماعی رسید.

برنامه ریزی فرهنگی

برنامه ریزی مهمترین وظیفه هر مدیر و یا سازمانی است که با منابع محدود سعی در نیل به اهداف مشخص دارد. در ادبیات مربوط به برنامه ریزی اصطلاحاتی همچون برنامه ریزی اقتصادی و اجتماعی مفاهیمی جا افتاده و رایج هستند. ولی برنامه ریزی فرهنگی، اصطلاحی است که اگرچه در برخی کشورهای پیشرفته سالیان زیادی است که مد نظر برنامه ریزان قرار گرفته است.

تعاریفی از برنامه ریزی فرهنگی

1-     برنامه ریزی فرهنگی را می توان کوشش آگاهانه، سنجیده و سازمان یافته دولت برای ایجاد تغییر در وضع موجود و دستیابی به اهداف مطلوب در حوزه های مختلف فرهنگی دانست.

2-    عرصه فرهنگ بدلیل سرو کار داشتن با نگرش ها و ارزش های گوناگون و در نتیجه عدم قطعیت در پیش بینی ها و دیدگاه رویکرد خاصی را برای برنامه ریزی می طلبد که برنامه ریزی فرهنگی نامیده می شود.

3-    تلاش آگاهانه برای تغییر نگرش ها، اعتقادات، آداب و رسوم، ارزش ها و هنجارهای نسبتأ پایدار و بادوام جامعه، مطابق خواست و الگوی ذهنی برنامه ریز.

4-    تلاش آگاهانه و سنجیده برای تغییر فعالیت ها و محصولات فکری و هنری در راستای دستیابی به اهداف مطلوب و مورد خواست برنامه ریز یا برنامه ریزان.

5-    مداخلات هدفمند و آگاهانه انسانی در سیر حوادث و فرآیندهاست که نتیجه آن ممکن است موفقیت آمیز باشد یا نباشد یا کم و بیش موفقیت آمیز باشد و یا اصلأ موفقیت آمیز نباشد.

  انواع یا گونه های مختلف برنامه ریزی فرهنگی

برنامه ریزی دارای انواع مختلفی است و اشکال گوناگونی دارد. بطور مثال برنامه ریزی فرهنگی برحسب سرمشق های اساسی موجود به صورتهای مختلفی طبقه بندی می شود وجود این سرمشق های مانند: آرمان شهرگرا، واقع گرا، راهبردی و توسعه گرا منشأ پیدایش انواعی از برنامه ریزی فرهنگی شده است.

1)برنامه ریزی آرمان گرایانه:

این نوع برنامه ریزی جامع نگر بوده و تلقی کلانی از مقوله ی فرهنگ دارد. از لحاظ روش شناختی، این نوع برنامه ریزی اهداف بزرگ و بلند مدت را مورد توجه قرار می دهد و به لحاظ برخورد اجتماعی - سیاسی ، تکنوکراتیک است به طوری که تمرکز شدید قدرت را مد نظر قرار می دهد.

2)برنامه ریزی واقع بینانه:

فرض اصلی این برنامه ریزی بر این واقعیت مبتنی است که تنوع بی پایانی از نیازها در برابر محدودیت وسایل قرار دارد. الگوی روش شناسی این نوع برنامه ریزی از به کار گرفتن حداکثر بازدهی از منابع محدود ناشی می شود. برخورد سیاسی – اجتماعی این نوع برنامه ریزی، مبتنی بر تجربه است و براساس شبکه ها و ساخت های موجود که دردسترس هستند، شکل می گیرد.

3)  برنامه ریزی راهبردی(استراتژیک) :

مشخص کردن حدود و نحوه ی دخالت بخش های عمومی در برنامه ریزی، فرض اصلی این نوع برنامه ریزی است و به مدیریتی بستگی دارد که برنامه را طراحی می کند . میدان عمل این برنامه ریزی گزینشی است . در برنامه ریزی استراتژیک ، انتخاب ها براساس مطالعه و بررسی است، برخلاف برنامه ریزی واقع بینانه که انتخاب ها مبتنی بر تجربه است . تحلیل سیستم ها، مبنای روش شناسی این نوع برنامه ریزی است. در این تحلیل، نخست شرایط سیستم مورد بررسی قرار می گیرد و سپس سعی می شود که ارزش ها و هدف هایی که پشتیبان اقدام بخش های گوناگون هستند روشن شود. برخورد سیاسی اجتماعی این نوع برنامه ریزی معطوف به قدرت است.

4) برنامه ریزی توسعه گرا (دموکراتیک) :

پایه اصلی این برنامه ریزی به فرض اصلی برنامه ریزی آرمان گرایانه نزدیک است. این نوع برنامه ریزی نیازهای اصلی مردم را مورد توجه قرار می دهد و با مطالعه و شناخت نیازهای مردم، برنامه مورد نظر به لحاظ قدرت، شیوه ی تحقق اهداف، ابزار و وسایل مورد نیاز، به داوری افکار عمومی نهاده می شود. برخورد سیاسی – اجتماعی این روش براساس مشاوره و سازگاری جمعی است.

تقسیم بندی یاد شده به زبانی دیگری نیز مورد توجه دست اندرکاران امور فرهنگی جامعه واقع شده است. دبیرخانه ی شورای فرهنگ عمومی به عنوان یکی از مجامع تأثیرگذار در مقوله ی فرهنگ، سرمشق های برنامه ریزی را از یکدیگر تفکیک ساخته است.

انواع برنامه ریزی فرهنگی بر اساس میزان فراگیری و پیوستگی

برنامه ریزی گسسته : به نوعی خاص از برنامه ریزی فرهنگی اطلاق می شود که حاصل تلاش برنامه ریزان در هر حوزه به طور مستقل و جداگانه است لذا بین بخش های مختلف، هیچ نوع ارتباط و همبستگی ارگانیکی(اندام واری) به چشم نمی خورد.

برنامه ریز پیوسته: برنامه ریز با مد نظر قرار دادن الگویی کلی و نظمی اندام واره ، نسبت به برنامه ریزی مبادرت می کند که در نتیجه، حاصل کار، مجموعه ای همبسته از سلسله ی معضل بندی شده تصمیمات و اقدامات خواهد بود.

تاریخچه

از نظر زمانی سال های 1320- 47 را دوره برنامه ریزی فرهنگی گسسته در ایران باید به حساب آورد. در این دوره، برنامه ریزان فرهنگی مبادرت به اخذ تصمیم در حوزه های گوناگون فرهنگی کردند. و در فاصله سال های 1347-57 برنامه ریزی فرهنگی در قالب برنامه ریزی پیوسته صورت پذیرفت، در سال 1347 شورای عالی فرهنگ و هنر وقت مبادرت به تهیه متنی در زمینه سیاست فرهنگی کشور کرد که پس از بحث و گفت وگوی کارشناسان و صاحبنظران، در سال بعد، به تصویب رسید و ملاک تصمیم گیری در تمام عرصه های فرهنگی گشت. متن سیاست فرهنگی ایران دارای یک مقدمه و هفت فصل بود.

بر این اساس، اصول چهارگانه ای برای سیاست فرهنگی کشور تعیین شد که عبارت بودند از: فرهنگ برای همه، توجه به میراث فرهنگی، فراهم آوردن بیشترین امکانات برای ابداع و نوآوری فکری و هنری و شناساندن فرهنگ ایران به جهانیان و آگاهی از مظاهر فرهنگ های دیگر.

 

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان عالی ترین مرجع سیاست گزاری و مدیریت فرهنگی از سال 1363 تشکیل گردید و اصول سیاست فرهنگی کشور در جلسه 288 مورخ پس از شور و بررسی بسیار به تصویب نهایی رسید. بنابر این مأموریت شورای عالی فرهنگی تصحیح و ارتقای فرهنگ و سازماندهی امور فرهنگی و سازماندهی امور فرهنگی برای حفظ استقلال ، تحکیم و تعمیق فرهنگ دین باوری در جهت تحقق تمدن نوین اسلامی تعریف شده است.

  

جایگاه دولت در برنامه ریزی فرهنگی

درباره ی مرجع تصمیم گیری و برنامه ریزی در حوزه ی فرهنگ، دو نظریه وجود دارد.  پیروان نظریه نخست به عدم دخالت نهاد دولت در برنامه ریزی فرهنگی معتقدند. این گروه بر این باور هستند که گسترش فرهنگ ها از طریق برنامه ریزی نبوده است زیرا برنامه ریزی زمانی ضروری به نظر می رسد که ما با مقاومت مواجه شویم، بنابراین اگر همه کارها به صورت عادی انجام شود و امور به صرافت طبع جریان یابد، کسی سراغ برنامه ریزی نمی رود.

در دیدگاه دوم، دولت به عنوان بزرگ ترین نهاد در نظام موازنه ی اجتماعی، مسؤولیت سرپرستی و تکامل ساختارهای اجتماعی را برعهده دارد، از این رو نه تنها متولی تکمیل فرهنگ بلکه سرپرست رشد و تکامل ابعاد اجتماعی حیات بشری نیز است.

مدل های برنامه ریزی فرهنگی


برای دستیابی به مدل های برنامه ریزی فرهنگی به دو دیدگاه و مدل های رایج در این زمینه اشاره می شود:
دیدگاه متداول برنامه ریزی، دیدگاه خردگرا یا تأملی است : این دیدگاه متکی بر نظرات کارشناسی و تخصصی و الگوهای ریاضی، برای ترسیم وضعیت بهینه و راه های رسیدن به آن، با لحاظ منافع و عقاید گروهای مناسب وجود دارد که می توان با استفاده از ابزارهای عملی به آن دست یافت. پس کافی است از میان گزینه های عملی موجود، یکی را بر اساس عقل برمی گزینیم و بدان عمل کنیم. از این دیدگاه هنوز در هنوز در برنامه ریزی استفاده می شود.


دیدگاه برنامه ریزی هماهنگ ساز است : این دیدگاه نیز رویکردی ارتباطی دارد و برنامه ریزی را فعالیتیبرای ایجاد هماهنگی می داند. با این تفاوت که هماهنگی میان سازمانن ها مطرح است نه میان افراد؛ چرا که سازمان ها ، واحدهای ناهمگون و متشکل از اجزای متنوع اند. این هماهنگی از طریق طراحی چارچوب های تشکیلاتی و شیوه های اجرایی امکان پذیر می شود.

دیدگاه های نظری موجود درخصوص برنامه ریزی و سیاست گذاری فرهنگی

1-    دیدگاهی که سیاست گذاری و برنامه ریزی در عرصه فرهنگ مخالف است: بر اساس این دیدگاه اتخاذ سیاست فرهنگی مشخصی را تهدیدی علیه آزادی انتخاب فرد و توسعه تجاری می داند لذا ضرورتی برای آن وجود ندارد. این دیدگاه توسط اکثر کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی پیگیری می شود.

2-    دیدگاهی که سیاست گذاری فرهنگی را یک ضرورت می داند: در این دیدگاه برنامه ریزی و سیاست گذاری فرهنگی را نه تنها امری میسر و شدنی بلکه آن را الزامی و اجتناب ناپذیر محسوب می نماید. در این دیدگاه برنامه ریزی فرهنگی تهدیدی برای آزادی انتخاب فرد محسوب نمی شود و اگر هم باشد اصولأ گریزی از آن نیست.

مراحل برنامه ریزی فرهنگی

موفقیت در برنامه ریزی فرهنگی، مستلزم مراحلی است که در پی به آن اشاره می شود:

1)تجزیه و تحلیل گذشته ی پدیده فرهنگی (پدیده ای که می خواهیم برای آن برنامه را طراحی کنیم)

2) طراحی ، تدوین و ترسیم دقیق اهداف فرهنگی.

3)بررسی علمی نیازها و نگرش های اجتماعی فرهنگی گروه مخاطب و شناسایی مناسبات حاکم بر آنها به منظور دستیابی به اولویت نیازها.

4)شناسایی قابلیت ها، امکانات و توانمندی های ممکن در ابعاد نرم افزاری و سخت افزاری.

5)شناسایی موانع، مشکلات و محدودیت ها جهت اجرای برنامه در ابعاد نرم افزاری و سخت افزاری .

6)طراحی برنامه ها با توجه به اهداف ، سنجش نیازها، قابلیت ها، و محدودیت ها.

7)ابلاغ برنامه به مجریان.

نتیجه گیری و مقایسه تفاوت برنامه ریزی آموزشی و برنامه ریزی فرهنگی

در تفاوت کلی برنامه ریزی آموزشی تلاش آگاهانه برنامه ریزان در جهت تغییر و تحولات مطلوب و ارتقاء در سطح نظام آموزشی کشور است این نظام تعلیم و تربیت و مواد و مباحث علمی و درسی را در نظام آموزش و پرورش را تشکیل می دهد.

برنامه ریزی فرهنگی تلاش و تغییر و تحول مطلوب برنامه ریزان در مسائل اعتقادی، ارزشها، هنجارها، باورها، نگرش ها و آداب و رسومی است که مجموع این عوامل فرهنگ جامعه ای را شکل می دهد.

در نتیجه این دو نظام آموزشی و فرهنگی لازم و ملزوم یکدیگرند و نمی توان آن دو را از هم تفکیک کرد. برنامه ریزی آموزشی برای غنای فرهنگی و اعتلای کیفیت زندگی لازم و امری حیاتی در رشد و تداوم و توسعه کشور است و در واقع هردو همدیگر را تکامل می بخشند.

 

 

منابع:

n اینترنت- ویکی پدیا:

1-    برنامه ریزی آموزشی- نویسنده: سید قربان حسینی

2-     آشنایی با برنامه ریزی فرهنگی- مولف: محمد سهیلی.

3-    www.ensani.ir

 

تهیه کنندگان : زهرا  ارفع   و  زهره  قربانی



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عاطفه حسین پور
»» عنوان مطالب

1- هدفگذاری در برنامه ریزی و انواع آن

2- برنامه ریزی آموزشی  و تفاوت آن  با برنامه ریزی فرهنگی

3- برنامه ریزی تخصصی

4- طبقه­بندی هدف­های فرهنگی و هدف­های کلی  برنامه ریزی فرهنگی

5- برنامه ریزی



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عاطفه حسین پور
   1   2      >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

سیاست و روابط آن با سایر علوم اجتماعی
برنامه ریزی
برنامه ریزی
طبقه بندی هدف های فرهنگی و هدف-های کلی برنامه ریزی فرهنگی
طبقه بندی هدف های فرهنگی و هدف های کلی برنامه ریزی فرهنگی
[عناوین آرشیوشده]
» منو
صفحه اصلی
برنامه ریزی فرهنگی
دولت و فرهنگ
خلاصه دروس
مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی

» درباره من

مدیریت امور فرهنگی پودمان 4

» آرشیو مطالب
آبان 92
آذر 92

» لوگوی وبلاگ


» صفحات اختصاصی


» لوگوی لینک دوستان

>> بازدید امروز: 8
>> بازدید دیروز: 14
>> مجموع بازدیدها: 77997