هدف گذاری
اولین مسئله مهم در برنامه ریزی تعیین هدف است که رکن اصلی برنامه ریزی است اهداف دقیقاً مشخص
می کنند که سازمان به کجا می خواهد برود و چه چیزی را باید به دست آورد.
ویژگی های هدف: 1) عالی بودن هدف 2) واقع بینانه و قابل حصول بودن 3) صراحت و روشنی می باشد.
اهداف برنامه ریزی چیست؟
مهمترین عامل، در کسب هر موفقیتی، تدوین و مشخص کردن دقیق اهداف می باشد. هدفگذاری مهمترین عامل حرکت و خلق آینده است. یکی از موانع بسیار مهم موفقیت و کامیابی ، ناتوانی افراد و سازمانها در تدوین اهداف می باشد. یکی از مهارتهایی که مدیران و کارکنان باید در خود تقویت نمایند ، مهارت هدف گذاری است.
همچنین از اهداف دیگر برنامه ریزی به شرح ذیل می توان نام برد:
1. افزایش احتمال رسیدن به هدف از طریق تنظیم فعالیتها
2. افزایش منفعت اقتصادی از طریق به مقرون به صرفه ساختن عملیات
3. متمرکز شدن بر طریق دستیابی به مقاصد واهداف
4. مهیا ساختن ابزاری برای کنترل
اهداف از مأموریتها و چشم اندازها نشأت می گیرند و بستگی به جواب سه سئوال ذیل دارد:
در حال حاضر ،کجا هستیم ؟
به کجا می خواهیم برویم ؟
برای رسیدن به هدف چه باید بکنیم؟
برای هدفگذاری اطلاع ازمأموریت ها چشم انداز و وظایف سازمانها لازم و ضروری است . اهداف باید در تحقق مأموریت و وظایف سازمانی باشد .
وقتی که اهداف مشخص شدند برای چگونگی رسیدن به اهداف باید طرح ها و برنامه هایی تدوین گردیده ولیست کلیه فعالیتهایی که منجر به تحقق اهداف می شوند را مشخص نمود و پس از اجرای برنامه ها و فعالیتها باید نتایج و دستاوردها با اهداف مقایسه شوند تا اصلاحات لازم در اهداف ، برنامه ها و فعالیت ها به عمل آید.
ویژگی های هدف گذاری خوب:
هدف باید روشن، واضح و مشخص باشد.
هدف باید واقع بینانه باشد.
هدف باید مکتوب، مدون و روی کاغذآورده شود.
هدف باید کمی و قابل اندازه گیری باشد.
هدف باید مقید به زمان باشد.
هدف باید قابلیت اجرا و دست یافتنی باشد.
هدف باید برای تمام اعضاء قابل فهم و قابل قبول باشد.
هدف بایدمورد تائید باشد.
هدف باید متناسب با منابع و امکانات تدوین گردد.
محاسن و مزایای هدف گذاری :
هدف گذاری؛امکان اندازه گیری پیشرفت و بهبود را فراهم مینماید.
هدف گذاری؛انگیزه و روحیه تلاش را بهبود میبخشد.
هدف گذاری؛ باعث ایجاد هماهنگی و وحدت میگردد.
هدف گذاری؛ شرط لازم برنامه ریزی است ، برنامه بدون هدف بی معنی است.
هدف گذاری؛ انحراف در عملکرد ها و برنامه ها را مشخص میکند.
هدف گذاری؛ میزان کارایی و اثر بخشی سازمان را معین میکند.
رابطه بین هدف و انگیزه:
رفتار آدمی تحت تاثیر اهداف و انگیزه ها هستند . اهداف و انگیزه به عنوان نیازهای بیرونی و درونی به همدیگر اثر متقابل داشته و رفتار آدمی را مشخص میکند .
رابطه بین هدف و برنامه ریزی:
رابطه بین هدف و ارزیابی عملکرد:
شاخص ها و معیارهای ارزیابی عملکرد باید براساس اهداف پیش بینی شده تدوین گردند.
بنابراین هدفگذاری عبارت است از تجزیه مأموریتها واهداف بلند مدت در قالب اهداف کمی وکیفی کوتاه مدت
1- سادگی و دقت
ویژگیهای هدفگذاری: 2- اجتناب از پرداختن به مسائل جزئی و پراکنده
2- تضمین حصول اهداف
انواع هدف گذاری:
به صورت کلی سه دسته هدف در نظر میگیریم:
1- اهداف بلند مدت 2- اهداف میان مدت 3- اهداف کوتاه مدت
1- اهداف بلند مدت: در ابتدا اهداف نهایی و با بازه زمانی بیشتر را مشخص میکنیم. هدف بلند مدت متداول عبارتند از: سودآوری، بهرهوری، جایگاه رقابتی، پرورش و تربیت کارکنان، روابط کارکنان، رهبری فناوری و مسوولیت عمومی. اینها، یا هر هدف بلندمدت دیگری، باید انعطافپذیر، قابل سنجش در طول زمان، برانگیزاننده، مناسب و قابلفهم باشند.
2- اهداف میان مدت:برای رسیدن به اهداف نهایی در مسیری گام بر می داریم که می توانیم برای آن گذر گاههایی متصور شویم؛ طبیعی است این گذرگاهها را در راستای رسیدن به هدف انتخاب می کنیم! برای مثال اگر قصد سفر از بروجن به مشهد را داشته باشیم ارومیه را گذرگاه انتخاب نمی کنیم! شرط رسیدن به اهداف نهایی گذراندن اهداف میان مدت با موفقیت می باشد.
3- اهداف کوتاه مدت:بازهی زمانی در اهداف کوتاه مدت نسبت به میان مدت کمتر می باشد و همه ی ویژگیهای اهداف میان مدت را در بر میگیرد.
ویژگیهای مأموریتهاواهداف بلند مدت:
1. مأموریت باید بطورواضح و روشن بیان شود.
2. باید جالب باشد که در مدیران وکارکنان ایجاد تعهد وعلاقه نمائید.
3. تدوین مأموریتها راه حل و شقوق بدیل در آن باید مبتنی بر بکارگیری خلاقیت و نوآوری باشد
4. مأموریتها به منزله منشأ تدوین اصول کلی وضوابط اصلی سازمان مد نظر قرار گیرند
اهداف کوتاه مدت:
اهداف کوتاه مدت هر سازمان بر مبنای مأموریتها واهداف بلند مدت آن تدوین میشوند. منظورازهدفگذاری عبارت است از بیان نتایج مورد انتظار در قالب کارهای مشخص وقابل اندازه گیری در محدوده زمانی معین وبا صرف هزینه معین. بنابراین هدف کوتاه مدت باید تعیین کننده موارد ذیل باشد:
1- نتیجه مورد انتظار(به گونه ای که قابل اندازه گیری باشد)
2- نحوه انجام کار
3- محدوده زمانی انجام کار
4- هزینه و بودجه مورد نیاز برای انجام کار (برحسب پول یا کالامورد نیازیا هردو) نتایج مورد انتقاد باید ازحیث کمیت وکیفیت مشخص باشند.
نحوه تعیین اهداف کوتاه مدت:
معمولا تعیین اهداف کوتاه مدت با توجه به اهداف بلند مدت و مأموریت سازمان از طریق زیر انجام میگیرد:
ابتدا باید اطلاعاتی در نورد وضعیت موجود و وضعیت مطلوب جمعآوری گردد که این اطلاعات با پیمایش در زمینه های ذیل تهیه میشوند:
1ـ پیمایش در مورد وضعیت تولید کالا و خدمات (حالت موجود)
2ـ پیمایش برای توسعه و بهبود (حالت مطلوب)
منابع و مآخذ:
- منبع : مقاله " اهمیت و ضرورت هدف گذاری" -برگرفته از وبلاگ http://jalilkhani.blogfa.com
- eeelham.blogfa.com/post/24
- doaei.profcms.um.ac.ir/imagesm/338/stories/slides/mabani.../1.pptx.
تهیه کنندگان: نسرین ابراهیمی – صغری عباسی نژاد- شیرین کیهان فرد